ناشناس ( تحصیلات : دبیرستان ، 17 ساله )

سلام ١٧سالمه و امسال کنکور دارم.راستش الان وقتی تو آینه رو نگاه میکنم با خودم عربیه ام من یه دختر درسخون و انرژى مثبت بودم اما الان دیگه درس نمیخونم دست از آینده کشیدم اتفاقات اخیرجامعه حالم رو بد کرده همش از مرگ میترسم،حس میکنم زندگیم یه ویترین شیشه ای که همه از پشت نگاش میکنن،پرازخیال پردازیم اصلا تو حباب رویاهام زندگی میکنم هر موقعیتی پیش میاد، فیلم میبینم ،حادثه ای پیش میاد خودم رو تو اون موقعیت میذارم و این میشه شروع یه داستان و درگیری جدید انگار بازیگر افکارمم،واقعا خسته ام حس هیچ کاری رو ندارم همش ناراحتم خسته نمیدونم دارم چیکارمیکنم حس میکنم باید خودم رو به دیگران ثابت کنم و حتی بخاطرش دروغ میگم اصلا تمرکز ندارم لطفا کمکم کنید


مشاور (اقای رضوانی)

باسمه تعالی 
سلام از اینکه به ما اعتماد کردین سپاسگزاریم. اینطور که معلومه از نظر روحی حسابی به هم ریختی و تحت فشار روانی هستی و داری شرایط سختی رو تجربه می کنی. خانم مبینا شما در سن نوجوانی قرار دارید. این دوره یکی از بحرانی ترین، حساس ترین و پر تلاطم ترین دوران زندگی هر فرد به شمار می آید؛ به شکلی که روانشناسان آن را دوره عاطفه پرستی، احساس گرایی و دوران فشار نامیده اند. تغییرات ناگهانی همه جانبه نوجوان و جوان را محتاج آگاهی بیشتر و همراهی فردی دیگر می نماید که می تواند یکی از والدین، مربیان و یا یک مشاور و روانشناس باشد.(1) اگر موافق باشید بعضی از ویژگیهای این دوران رو با هم بررسی کنیم تا معلوم بشه چقدر از حالت های شما طبیعیه؟ تا معلوم بشه چقدر از نوجوان های هم سن و سال شما کم و بیش درگیر این مسائل هستن؟ تا معلوم بشه این شرایط سختی که حس می کنی، چقدرش رو باید تحمل کرد و چقدرش رو میشه حل کرد؟ 1-نوجوانی پلی میان کودکی و بزرگسالی است.(2) پس طبیعی است که نوجوان گاهی دوست دارد مانند دوران کودکی رفتار کند و دیگران نیز همانطور با او رفتار کنند و گاهی هم به شدت احساس می کند که بزرگ شده است و دوست دارد مانند یک بزرگسال با او رفتار شود. همین وضعیت باعث می شود که نوجوان حالت های نوسان خلقی و رفتاری داشته باشد یعنی گاهی شاد است و شنگول و گاهی غمها و دردها و تنهایی ها به او هجوم می آورند. 2-نوجوان احساس می کند بزرگ شده است، بنابراین در بسیاری از حرفهای پدر و مادر شک می کند و آنها را قبول نمی کند. اینطور نیست؟ همین مسأله باعث می شود که نوجوان را متهم به خودسری و خودرأیی و حرف گوش ندادن می کنند. 3-نوجوان دارد بزرگ می شود پس طبیعی است که دوست داشته باشد بسیاری از امور را تجربه کند. او دوست دارد مستقل باشد. ولی والدین هنوز می ترسند که به او استقلال بدهند. نگرانند که خطری برای او پیش بیاید. ترس والدین هم تا حدودی طبیعی است. چقدر به آنها حق می دهی؟ 4-هوش اجتماعی و توانایی فکری نوجوان در حال زیاد شدن است. اولین سوالاتی که نوجوان با آن مواجه می شود چیست؟ در ذهن نوجوان این پرسش اساسی ایجاد می شود که "من کیستم؟؟؟؟؟" این پرسش را که چند سال ادامه خواهد یافت "جستجوی هویت" یا بحران هویت می نامند. یکی از سختی های دوران نوجوانی، شروع بحران هویت است. نوجوانی که با این پرسش اساسی روبروست می داند که بزودی باید مسوولیت زندگی خویش را شخصاً برعهده گیرد و از خود می پرسد: باید چگونه زندگی کنم؟ چه هدفی را باید دنبال کنم؟ چه شغلی راباید انتخاب کنم؟ در ارتباط باجنس مخالف وزندگی خانوادگی آینده چه خواهم کرد؟ با کدام باورها و ارزشها بایدزندگی کنم؟ پاسخ به این پرسشها آسان نیست و معمولاً با مقداری تشویش نیز همراه است. 5-نوجوان در خود می یابد که یک انسان منحصر به فرد است پس باید اندیشه های خود را، خودش از نو بازسازی کند. او باید اصول دین و زندگی را با اندیشه خود بازسازی کند. پس بسیاری از حالت های سختی که با آن مواجه می شوی، طبیعی است و نشان دهنده این است که داری به سرعت بزرگ می شوی. آنقدر سریع که گاهی به سختی می افتی. باید بدانی که اکثر نوجوانان این حالت ها را تجربه می کنند. همانطور که در مورد شروع شدن عادت ماهانه، دختران نوجوان دچار دردسر، سختی، دل درد و سردرگمی می شوند و گاهی واقعا بعضی از این کلافه شدن ها مربوط به تغییرات هورمونی دوران نوجوانی است. ولی آنچه مهم است این است که بتوانی این سختی های طبیعی را به صورت طبیعی پشت سر بگذاری. گاهی انسان در مسیر زندگی با سختی هایی روبرو می شود بعضی از افراد با آگاهی نسبت به این سختی ها، آنها را به سلامت پشت سر می گذارند و حتی این سختی ها باعث رشدشان می شود و بعضی از افراد، در مواجهه با مشکلات دستپاچه می شوند و خود را می بازند و با کارهای انحرافی و غلط، سعی می کنند صورت مسأله را پاک کنند. تمام سوالات و تردیدهای شما طبیعی است. این تردید ها خوب است. خداوند این حالت ها را در وجود شما قرار داده است تا با فکر و مطالعه و اندیشه و توکل به او، خودتان مسیر زندگی خود را آگاهانه و از روی اختیار انتخاب کنید و آینده خود را بسازید. 6- یکی دیگه از دلایل اینطور فکرها، بالا بودن اضطراب و نگرانی های شماست. پدیده کنکور در کشور ما در بالابردن اضطراب، وسواس و افسردگی نوجوانان نقش زیادی دارد. کنکور مهم است ولی این را بدان که همه زندگی کنکور و قبول شدن در آن نیست. گاهی نگرانی و استرس بیش از اندازه ما را از اهداف خوبمان دور می کند. برای همین اگر آرامشت بیشتر باشه، کمتر این فکرها به سراغت میان و به موفقیت در زندگی نزدیکتر می شی. در این مورد چند نکته رو برات بیان می کنم: 1- دو مورد از کارهای هنری-مهارتی را که بهشون علاقه داری انتخاب کن و حتما براشون وقت بزار. انجام کارهای لذت بخش مورد علاقه خیلی به آدم آرامش می ده. مانند نقاشی، خطاطی، برنامه نویسی، کار باچوب یا سفال، کارهای الکترونیکی و... 2- یک ورزش برای خودت انتخاب کن. یک ورزش مورد علاقه که باهاش حال می کنی، انتخاب کن و به صورت جدی دنبالش کن. 3- اگر با خانوادت مثلا پدر و مادرت یا خواهر و برادرت مشکلی داری، سعی کن این مشکل رو برطرف کنی. اگر نمیشه در این زمینه با مشاور صحبت کن یا با خانواده برین پیش یک مشاور خوب و مشکلتون رو برطرف کنین. بالاخره لازمه که برای بهتر شدن ارتباطت با خانوادت اولش یک مقدار کوتاه بیایی تا کم کم اوضاع بهتر بشه. مطمئن باش اینطوری زودتر و بهتر به خواسته هات می رسی. 4- چند تا دوست خوب برای خودت انتخاب کن. خودت انتخاب کن ولی با فکر و بینش. بعدش با هماهنگی با خانواده با دوستانت برنامه های تفریحی سالم بزار. مثلا فعالیت توی بسیج، شرکت تو اردوها، شرکت توی جلسات خوب، شرکت توی هیئت های خوب، گرفتن مسوولیت و... 5-سعی کن حداقل یک وعده از نمازها رو توی مسجد به جماعت بخونی، اینکار نشاط معنوی شما رو بیشتر می کنه و بهت آرامش می ده. 6- تکرار ذکر «لا إله إلّا الله» و « لا حول و لا قوه الا بالله» به شما کمک می کنه. این کارها باعث میشه اعتماد به نفست زیاد بشه و اضطرابت کاهش پیدا کنه. اگر وقتت رو با برنامه ریزی و کارهای خوب و مفید و دوست داشتنی پرکنی، این فکرها کمتر فرصت می کنن بیان تو ذهنت. 7- تنظیم برنامه خواب بسیار مهم است. شما سعی کنید حداقل یک ساعت قبل از نیمه شب خواب باشید. یعنی در این فصل قبل از ساعت یازده به رختخواب بروید. و صبح زود از خواب بیدار شوید. اگر عادت خوابیدن شما طور دیگری است، سعی کنید آن را به تدریج اصلاح کنید. اگر خواب بعد از ظهر، باعث بی خوابی شب شما می شود. سعی کنید خواب بعد از ظهر را کم یا حذف کنید. شما می توانید دقایق قبل از خواب را با چند دقیقه تلاوت قرآن و مطالعه کتب جذاب و مورد علاقه تان تبدیل به لحظاتی دلچسب کنید. مطالعه کتب داستانی یا دفاع مقدس و خاطرات شهدا، یا رمانهای مفید نوجوان یا کتب علمی مورد علاقه توصیه می شود. 8-در مورد انجام واجبات و ترک محرمات، سعی کن طبق دین عمل کنی. احکام شرعی خودت رو سوال کن و طبق جواب عمل کن. هر سوالی که داشتی می تونی از کارشناسان همین مرکز بپرسی. برای سوالات اعتقادی و شبهات و تردید هایی هم که در ذهنت پیش میاد از کارشناسان اخلاق و عقاید کمک بگیر. 9-با مراجعه به کارشناس تغذیه الگوی تغذیه خود را اصلاح کن. از غذاهای سریع، کارخانه ای و تنقلات غیر سالم پرهیز کن. 10- اگر احساس می کنی که اوضاع واقعا به هم ریخته است و نمی توانی از کنار این مشکلات عبور کنی، لازم است به یک متخصص روانشناسی بالینی در یک مرکز معتبر مراجعه کنید تا با کمک او خطاهای شناختی احتمالی خود را شناسایی و اصلاح کنید. این مراجعه را جدی بگیرید. 11-یک مشاور خوب برای خودتان انتخاب کنید. پیشنهاد ما ارتباط تلفنی با همین مرکز یعنی مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی است. شما می توانید با شماره 096400تماس بگیرید و با روانشناسان متخصص قسمت مشاوره به راحتی و دوستانه صحبت کنید. اگر اهل مطالعه هستی، این کتاب را تهیه کن و بخوان. امیدوارم کمکت کنه؛ عنوان کتاب: نوجوان‌ها سخت نگیرید باور کنید که مهم نیست، نوشته: ریچارد کارلسون؛ ترجمه مهدی قراچه داغی، نشر تهران نگران نباش! اوضاع خیلی خوبتر خواهد شد! تا پایان مشکل ما را در کنار خود بدانید و با ما در ارتباط باشید.

بیشتر بخوانید:

انواع افسردگی در جامعه ما